.

۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

شعر امام زمان عج

غروب جمعه ها !
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را
خیابان ولی عصر بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ماران عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت مرگ می خواهم
به شمشیر لقا از پی بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجا موج هر پلکم ببوسد جای پایت را
گل امّید را در روز بی خورشید خیری نیست
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را

2 نظرات:

ناشناس,  ۹ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۵۱  

سلام برادر
خدا قوت
يه سوال داشتم
اون عكس شهيد رو هدر وبلاگتو از كجا آوردي؟
ميشناسيش؟
haghverdian_mostafa@yahoo.com

مرتضی مهرورز ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱:۰۸  

با عرض سلام خدمت شما...
می خواستم جواب نظر قبلی رو بدم که عکس شهیدی که روی هدر وبلاگ شما قرار داره ، لحظه شهادت شهید داود حق وردیان هست. من از بستگان این شهید بزرگوار هستم.
می خواستم ببینم آیا شما رو می شناسم؟
و آیا خود شما این شهید رو می شناسید یا فقط از عکس اون استفده کردین؟
منتظر پاسخ شما هستم.
link313m.blogfa.com
مرتضی مهرورز

ارسال یک نظر

حرف دلت رو بنویس ایمیلتم بگذار تا بتونم جوابتو بدم

  © مسافر کربلا تم خاکریزبوسیله khakreez.blogspot.com 2010

Back to TOP