چون مرده شوم خاک مرا گم سازید
احوال مــرا عبرت مــردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وز کـالبدم خشت سر خم سازید
ف.گ.مسلم
۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه
۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه
شعر امام زمان عج
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه
شعر امام زمان عج
که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان
در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز
نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان
شها فقیرم و مسکین و بر سر راهت
نشسته ام به امید نگاه مهدی جان
من عاشقم که ببینم جمال تو آیا
بود به سوی جناب تو راه مهدی جان؟
بحق حرمت اجداد خود نما نظری
ز مرحمت به من رو سیاه مهدی جان
خمید پشت من که از بار معصیت شاها
نموده ام همه عمر اشتباه مهدی جان
۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه
شعر امام زمان عج
الیس الصبح بقریب
۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه
شهید گمنام
نه به من بر سـر گور و کفن آزاردهيد
نه پي گورکن و مادح وغسال رويـــد
نه پي سنگ لحد پــول به حجار دهيد
۱۳۸۸ فروردین ۲۲, شنبه
میر حسین موسوی
خدشه در مشروعیت موسوی يک روز پس از ديدار با مراجع
گروه سیاسی- درست یک روز پس از آنکه میرحسین موسوی از سفر انتخاباتی خود به قم و دیدار با برخی از مراجع تقلید بازگشت، سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیهای حمایت خود را از وی علنی کرد تا مشروعیتسازی میرحسین در قم بیش از یک روز دوام نیاورده باشد.
موسوی در میان دیدارهای صبح پنجشنبه خود به دیدار آیتالله مکارم شیرازی از اعضاء ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم رفته بود. سال 82 و پس از آنکه سازمان مجاهدین از هاشم آغاجری عضو شورای مرکزی خود در قبال اظهارات اهانتآمیزش نسبت به ائمهاطهار(ع) و مراجع تقلید حمایت کرد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اطلاعیهای که به امضاء آیتالله مشکینی رئیس وقت این جامعه رسید، سازمان را نامشروع خواند و مؤمنین را از همکاری با آن برحذر داشت.
گویا بیانیه رسمی حمایت سازمان از موسوی بدون هماهنگی و رضایت او منتشر شده و موسوی مخالف علنی کردن این حمایت بوده است. سایت اصلی حامی موسوی نیز تا لحظه انتشار این خبر بهرغم گذشت چندین ساعت از اعلام حمایت سازمان از انتشار این خبر خودداری کردهاست.
اما میرحسین در دوگانه اصولگرایی- اصلاحطلبی خود قصد رنجاندن هیچ گروهی را ندارد و حتی در واکنش به اظهارات رئیس ستادش مبنی بر توقعات برخی افرادی که کمکهای انتخاباتی خواهند کرد، گفته است "کسی را طرد نکنید، دولت به اندازه کافی بزرگ است." همچنین موسوی، تیم عملیاتی برای فعالتهای انتخاباتیاش ندارد و پس از آنکه برخلاف انتظارش، هیچ استقبالی از وی توسط اصولگرایان هم نشده است، ناچار است حالا که به میدان آمده، عملیات انتخاباتیاش را به سابقهداران جنگ روانی در مشارکت و سازمان تفویض کند.
در دیدار نوروزی آرمین، تاجزاده و بهزاد نبوی با موسوی توافق برای این تفویض اختیارات انجام شده و همچنین موافقت گردید که سازمان و مشارکت که بهعنوان دو جریان تندرو در میان اصلاحطلبان شناخته میشوند، کمتر به ایراد مواضع ایجابی در حمایت از او بپردازند و با به دست گرفتن، پشتپرده طراحیها، مواضع بیرونی خود را به نقد احمدینژاد و تأکید بر ضرورت عدم ابقاء این دولت متمرکز کنند.
با این حال، تصویب حمایت از موسوی در جلسات سازمان چندان آسان نیز نبوده است، بهطوری که این جریان تندرو، از روز 20 اسفند (زمان اعلام حضور موسوی) تا به امروز، بیش از یک ماه درخصوص این اعلام حمایت تعلل کرد. مواضع دوپهلوی موسوی در قبال سازمان و توانایی و اراده وی در محقق کردن مطالبات آنان، یکی از موارد اصلی مورد بحث در جلسات تصمیمگیری بوده است. اظهارنظر مبهم میرحسین درخصوص مشروعیت این سازمان در حاشیه نشست مطبوعاتیاش و بیان این جمله که "پاسخ را با آری و خیر نمیتوانم بدهم" در واکنش به این پرسش که آیا سازمان مجاهدین انقلاب را مشروع میدانید، از مواردی بود که به شدت به این اختلافها دامن زد.
اعلام حمایت سازمان از موسوی، همچنین اعلام حمایت قریبالوقوع حزب مشارکت، در واقع همان پاشنه آشیلی است که کروبی از آن فرار میکند. اگرچه موسوی خود نیز تمایل چندانی به تأکید بر این حمایت ندارد و تکرار مواردی مانند "هر ایرانی، یک ستاد" یا استفاده از تعابیری مانند ستادهای مردمی که تا پیش از انتخابات 84 و مدلسازی رفتاری احمدینژاد در تاریخ انتخاباتهای ایران بیسابقه بوده است، نوعی فرار از نزدیک شدن علنی به احزاب است که مورد علاقه جامعه ایرانی نیست.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور بیانیهای مهندس میرحسین موسوی را به عنوان نامزد مورد حمایت خود در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد.
این در حالی است که در جلسه روز پنجشنبه خاتمی با هوادارانش که در سالن رایزن برگزار شد، انتقادات تندی از وی به دلیل کنار کشیدن مطرح شده است، و در عین حال، میرحسین موسوی به جا ماندن از فضای سیاسی، فرهنگی کشور، استفاده از ادبیات کهنه و ناهمخوان با اصلاحات، متفاوت بودن افق ناگاهش با شعارهای مترقی و آوانگارد متهم شده است.
سازمان مجاهدین نیز در بیانیه خود به موارد حداقلی در انتخاب گزینه میرحسین اشاره کرده و بار دیگر هم اینکه خاتمی گزینه اول آنها بوده است را به رخ موسوی میکشد تا هشدار دهد چنانچه خاتمی باز هم هوس برگشتن به سرش بزندف حاضر به ادامه حمایت از وی نیست.
گفته میشود سازمان مجاهدین قصد دارد پس از آنکه موسوی طی 3 هفته آینده تلاش خود را بر این مسئله متمرکز کند که به موسوی بفهماند وی قادر به جلب اقبال عمومی نیست و نتیجه نظرسنجیها و استقبال از وی در سفرهای استانی، حاکی از شکست قطعی او در دور اول انتخابات دارد، بنابراین، به جهت اینکه نام او در تاریخ به عنوان عامل حذف دموکراتیک اصلاحطلبان ثبت نشود، خود به نفع خاتمی کنارهگیری کند و رئیسجمهور سابق را در عمل انجام شده برای بازگشت قرار دهد.
در این بیانیه پس از اشاره به برخی ویژگیهای موسوی اضافه شده است:
با توجه به ملاحظات و ویژگی های فوق، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن احترام به دیگر نامزدهای اصلاح طلب، در شرایط کنونی آقای مهندس میر حسین موسوی را دارای جامعیت و صلاحیت های فکری، تجربی و مدیریتی بیشتری برای نجات كشور و بازگرداندن اداره کشور به مسیر عقلانیت و اهداف و آرمان های راستین ملت ایران در انقلاب اسلامی ارزیابی کرده و به منظور پایان دادن به مدیریت ناکارآمدی که در چهار سال گذشته جز بحران و تشدید معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تنزل جایگاه کشور در عرصه جهانی دستاوردی برای ملت ایران نداشته است، رسماً از کاندیداتوری ایشان در انتخابات ریاست جمهوری دهم حمایت می کند و تمام توان و امکانات خود را برای پیروزی ایشان در انتخابات به کار خواهد گرفت.
سازمان در این حمایت و تلاش هیچ گونه انتظار و چشمداشتی جز التزام و وفاداری آقای موسوی به نکات و ملاحظات فوق که تماماً از بیانات و مواضع اخیر خود ایشان استخراج شده است، ندارد. همچنین یاد آوری این نکته را ضروری می دانیم که سازمان از آغاز ضمن استقبال از تکثر کاندیداها در میان اصلاح طلبان و به رسمیت شناختن حق گروه های اصلاح طلب در معرفی و تبلیغ کاندیدای مطلوب خود، بر ضرورت سازوکاری عقلانی برای دستیابی به اجماع در مراحل نهایی پیش از برگزاری انتخابات تأکید داشته و به رغم حمایت از کاندیداتوری آقای خاتمی، بر توافق اصلاح طلبان در مورد چنین سازوکاری تأکید کرده است. اکنون نیز ضمن حمایت از کاندیداتوری آقای میرحسین موسوی مجدداً بر ساز و کار مذکور تأکید کرده و از نامزدهای انتخاباتی مطرح در میان اصلاح طلبان می خواهیم که نهایتاً براساس نتایج نظر سنجی علمی و معتبری که از سوی مرجعی مورد توافق انجام خواهد شد به نفع کاندیدای دارای آراء بیشتر از صحنه رقابت کنار روند.
۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبه
شعر امام زمان عج
چون كودكی رسیدن سال جدید را
با دست زیر چانه تو را آه می كشم
چون غنچه ای كه آخر اسفند، عید را
برخیز و خاك را بنشان بر عزای باد
كافی ست هرچقدر كه رقصانده بید را
با شعر مثل زورقی آشفته كرده ام
آرام روزهای كران ناپدید را
بی شعر شاهی ام كه پس از سال ها نبرد
در پیشگاه قلعه نیابد كلید را
چشمت اگر مجال دهد ترجمان شوم
با لهجه صریح تغزل شهید را
Read more...۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سهشنبه
شعر شهید همت
< بیاد بسیجی شهید حاج ابراهیم همت >
در اين عرصه چون حاج همت کجاست
که در هر سجودش قيامي به پاست
به هر عرصه مرد خطر همت است
بر آتش زده بال و پر همت است
حماسي دل و شرزه و بي قرار
خطر پوي و شوريده سر همت است
پر از آيت نور و دلدادگي
پر از جلوه هاي سحر همت است
من و تو گسستيم و پيوسته اوست
که پيوسته اهل نظر همت است
به شوق خدا در خطر مي دويد
به شوق خدا جلوه گر همت است
کجا رفتي اي همت خط شکن
شقايق تبار و شقايق کفن
تو شور پرستو شدن داشتي
هواي فراسو شدن داشتي
Read more...۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه
شعر شهید علمدار
ای کاش در دل ذره ای شور و نوا بود
احوال ما با حالت نی ها هم صدا بود
ای کاش شور جنگ در ما کم نمی شد
این نامرادی شیوه مردم نمی شد
ای کاش رنگ شهر بازی ام نمی داد
در جبهه یا زهرا(س) مرا بر باد می داد
امشب دل از یاد شهیدان تنگ دارم
حال و هوای لحظه های جنگ دارم
فرسنگها دورم ز وادی محبت
با یک دل خسته زنیش سنگ تهمت
مسموم شد ساقی و پیمانه شکسته
از بخت بد، درب شهادت گشته بسته
من ماندم و متن وصیت نامه پیرجماران
من ماندم و شرمندگی از روی یاران
من ماندم و شیطان و نفس و جنگهایش
من ماندم و شهر و گناه و رنگهایش
از زرق و برق شهر خود نیرنگ خوردم
آن معنویتهای جنگ از یاد بردم
خود را به انواع گنه آلوده کردم
در راه ناحق کوششی بیهوده کردم
از دفتر دل نام الله پاک کردم
دل را به زیر کوه عصیان خاک کردم
اکنون پشیمان آمدم با این
یا رب نظر کن جرم و عصیانم ببخشا
شهید سید مجتبی علمدار
شعر شهادت
ﮐرب و ﺑﻼی ﭘﺎک و ﺧوب ﺟﺑﮭﮫ ھﺎ را
دﯾﺷب دوﺑﺎره ﺟﺎن ﻣﺎ ﭘرواز ﻣﯾﮑرد
ﺑﺎ روح ﺳﺑز ﺷﮭدا ھﻣراز ﻣﯾﮑرد
دﯾﺷب ﺗﻣﺎم ﺟﺑﮭﮫ ھﺎ ﺑوی ﺟﻧون داﺷت
اﻧدر ﮐﻧﺎم ﻋﺷق ﺟﺎری ﺟوی ﺧون داﺷت
دﯾﺷب ﺳﺑو از دﺳت ﺳﺎﻗﯽ ﻣﯾﮕرﻓﺗم
ﺑﺎ ﺟﺑﮭﮫ ای ھﺎی ﺧدا ﻣﻌﻧﯽ ﮔرﻓﺗم
دﯾﺷب ﮐﻼس ﻋﺷق ﺑود و ﺗﺳت ﻣردی
ﻏﯾرت ﮐﻼم اول و ھم ﭘﺎﯾﻣردی
دﯾﺷب ﻣﯾﺎن ﺟﺑﮭﮫ ﻣﺟﻧون ﻣﯾﺷدم ﻣن
ﮐل ﺧﻼﯾق ﻟﯾﻠﯽ و ﻣﻔﺗون ﺷدم ﻣن
دﯾدم ﮐﮫ ﺟﺎن را ﺑر ﺳر ﻣﯾﺧﺎﻧﮫ دادن
اول ﮐﻼم ﻋﺷق و دل ﺑر دوﺳت دادن
۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه
شعر شهید شعر شهادت
شبای جمعه که میشه
دلا بهونه میگیره
هر کی میاد سر یه قبر
ازش نشونه میگیره
یکی سر قبر پدر
یکی کنار مادرش
یکی کنار خواهر و
یکی پیش برادرش
امایه مادرغمگین و آرام
میاد کنارشهید گمنام
یه جعبه خرما برای
فاتحه خونی میاره
آرو میاد میشینه و
سر روی سنگش میذاره
میگه تو جای بَچمی
گوش بده به حرفای من
از بس که اینجا اومدم
درد اومده پاهای من
آخر نگفتی کسی رو داری
یاکه مث من بی کس و کاری
مگه تو مادر نداری
برای تو گریه کنه
غروب پنجشنبه بیاد
به قبرتو تکیه کنه
غصه نخور من مادرت
منم همیشه یاورت
نمیذارم تنها بشی
مدام میام بالا سرت
از تو چه پنهون
یه بچه دارم
چند ساله از اون
خبر ندارم
آخ که دلم برات بگه
از پسرم یه خاطره
موقع جبهه رفتنش
ساعتی که میخواست بره
از اون لباس خاکی و
از اون پیام آخرش
هرقدمی میرفت جلو
نگا میکرد پشت سرش
دیگه نیومد
رفت ناپدید شد
چشام به درب
خونه سفید شد...
دیگه از اون روز تا حالا
منتظر زنگ درم
بس که دلم شور میزنه
نصفه شب از خواب میپرم
کاشکی بود و نگاه میکرد
یزید سرش رفت بالا دار
سزای اعمالشو دید
لکه ننگ روزگار
من مطمئنم الآن اگر بود
سرگرم شادی از این خبر بود..
او شبی که نشون میداد
صدام چشاشو بسته بود
یادم اومد لحظه ای که
دل مارو شکسته بود
روزایی که نمک میریخت
روداغ قلب پدرا
داغ برادر میگذاشت
رو سینه برادرا
الحمدلله
دعام اثر کرد
سوی جهنم
عزم سفرکرد...
***
بسه دیگه خسته شدی
دوباره خیلی حرف زدم
با اینکه قول داده بودم
امابازم گریه شدم
با صد امید و آرزو
مادر مفقود الاثر
بلند شد از کنار قبر
شاید براش بیاد خبر
چند ساله مادر...
کارش همینه...
خبر نداره..
{بچه اش همینه...}