شعر شهداء
بیاد شهدای خونین کفن خوزستان:
باز شد پنجره اي سمت زمستان در باد
گرد باد غزلي در نفسم مي پيچد
بايد از بال بگويم كه چه آسان در باد....
آسمان بود و كبوتر، و قفس پشت قفس
پرچم تشنگي و خيمه هراسان در باد
دستي از شط عطش آيينه برداشت، شكست!
تا بماند نفس روشن انسان در باد
آسمان هم نتوانست كه جاري باشد
سرخ شد، شرم شد از كشته باران در باد
فصل پرواز ابابيل كه تكرار نشد
نبض تاريخ رها ماند ، پشيمان در باد
دفتر قافله از داغ شكفتن پر شد
تا چهل بار ورق خورد، پريشان در باد
0 نظرات:
ارسال یک نظر